سالی که بالخره گذشت!

خب،و میتونم بگم بالاخره ۹۸لعنتی تموم شد!!!! نود و هشت اسماً یک سال بود رسما برای من پنج شیش سال گذشت؛!! میتونم بگم به معنای واقعی کلمه پوست انداختم توی این یک سال و به معنای واقعی تر، تغییر کردم. ادمی که حالا داره این کلمات رو مینویسه ابدا شبیه ادم اول فروردین ۹۸نیست...
از مزخرف بودنای سال که بگذریم سال پر از انتظاری بود، تمام عید رو منتظر بودم که پی ام بده و نداد، بعد منتظر بودم ادم اشتباه زندگیم رو از زندگیم پرت کنم بیرون،بعد منتظر شدم تا دانشگاه باز شه، منتظر شدم لب تاپ از راه برسه،و در نهایت هم منتظرم این قرنطینه تموم شه!-_-
بزار از خوبی های امسال بگم،چرا که اونققققدر بدی داشت که طومار میشه ازشون نوشت اما خوبی هاش باید یادم بمونن،این مهمه.این قشنگه.
امسال ساله کافه گردی های بیپایان من بود،کافه های مختلفی که کشف کردم و گوشه های دنجشون برای خودم چیزی نوشتم،کلمه ای به یادگار گذاشتم،از جمله بهترین اتفاقات سال هم اکیپ فایو بود! اکیپی که هر کدوم به نحوی چیزی به من یاد دادن و باعث رشد من شدن و قسمتی از تغییرات بزرگ امسالم رو مدیونشونم. از سفر های به یاد موندی امسال هم کویر ورزنه بود! یعنی فقط میتونم بگم عالی بود!و تماما ارزش اون استرسی که سرش داشتم رو داشت !۹۸برا من گره خورد با پیاده روی های طولانی با ادمی که کم کم توی دل من جا خوش کرد و دنیام رو قشنگتر و خوشبینانه تر کرد‌...
خب، هر سال برای خودم چندتا هدف سفت و سخت میزاشتم و هر سال ابا و اجدادم جلو چشمم میومد تا انجامشون بدم! امسال تنها سه هدف دارم:
×پیدا کردن یه شغل مناسب با فاصله ی خیلی زیاد از خونه(!)
×نوشتن و تموم کردن داستان «به ما نردیک نشو»و پابلیش کردنش در هر سایت و وبلاگ و انجمن ممکن
×شروع پادکست «رادیو او» و ادامه ی مستمرش.
فکر کنم همین سه تا برام کافی باشه تا سالم رو بسازم.چیزای دیگه هم جزو اهدافم هستن ولی فعلا مهمترین هدفا این سه تان. خدا هم صد در صد کمکم میکنه،هم برای رسیدن به هدفا هم ادما.
به امید موفقیت و سالی خیلی خوف و خفن و شاد...ان شا الله

مبل‌ها را چیدم

پرده‌ها را کنار پنجره

قاب‌ها را به دیوار آویختم

بعد

دو فنجان چای ریختم

و فکر کردم به 365 روزِ دیگر

که می‌توانم با چیدمانی دیگر

دوستت بدارم...