یکشنبه ۳ مرداد ۱۴۰۰
6:31 PM
23ام تولد بهترین رفیقمه. از الان نه تنها ذوق دارم براش، دارم تدرکات لازم رو میبینم. کلی ایده دارم و در عین حال حس میکنم به اندازهی کافی خوب نیست. دارم دچار وسواس فکری میشم-_-
اما این موضوع یه باگ بزرگ داره؛ متولد شده در روز تولدش کیلومترها دوره ازم. خانوم بدجنس قصد کرده تا از جشن تولد و سوپرایز و هر چیز دیگهای فرار کنه و متاسفانه در این قضیه داره موفق عمل میکنه. درنتیجه باید به صورت مجازی فعلا جشن رو پیش ببرم تا بلخره دستم بهش برسه
دلم میخواد برای تولدش میتونستم ببرمش سفر. یه خاطرهی متفاوت براش درست میکردم تا بدونه این زندگی با همهی بیرحمیها و ناعدالتیهاش ارزش جنگیدن و زندگی کردن داره. که هر وقت یاد تولدش میافته ازش فرار نکنه بلکه با یاد آوری خاطرات بخنده و بشه خوشحالترین سیسی دنیا.
چندتا فانتزی برای تولدش دارم. اما هیچ کدومش قابل اجرا نیست. شرایطش الان در این سن نیست. شاید لازمه هنوزم بزرگتر شیم. بیشتر از دنیای دختر بچههای 15، 16 ساله فاصله بگیریم تا بشه اجراشون کرد. این خیلی غم انگیزه که در 23 سالگی هنوز باید منتظر باشیم از این هم بزرگتر بشیم...
حیح....
برم دنیا کارم. نمینوشتم مغزم قفل میکرد.
برچسب : نویسنده : margarethaso بازدید : 147