سفر با دوستا و از همین ژانگولر بازیا

ساخت وبلاگ

اون روزی که داشتم از رفتن به خونه ی مادر بزرگه غر میزدم هرگز به ذهنم نمیرسید که کمتر از سه ماه دیگه قسمتی از ارزو و رویام بر اورده شه!

قرار صحرا ی ورزنه نبود.قرار اصلا یه سفربود که یه وری بریم با اکیپ و یکم خوش بگذرونیم.به خودمون اومدیم دیدیم سر از کر و کثیفترین غذا فروشی در اوردیم و همون جور که داریم از لباس خوابو اینا حرف میزنیم قراره سفر میچینیم و هنوز کامل سر در نیاوردیم جریان چیه که جوراب شلواری ها رو به پسرا کادو دادیم و اونقدرخندیدیم که دلدرد گرفتیم و توی صندلی اتوبوس اسکانیا جا خوش کردیم و داریم به حرفای تور لیدر که میگه میریم صحرای ورزنه گوش میدیم.همه چیز همین قدر پشت سر هم و غیر منتظره!

و هرگز فکر نمیکردم یه سفر کوتاهی به این شکل اینقدر خوشبگذره.... از صندلی های نچندان راحت اتوبوس که بگذریم،از بیخواب کردنای بقیه و شیطنت ریزی که رفتیم بگذریم،از رقص ها و خوندن ها و دیوونه بازی ومسخره بازی ها که بگذریم...امروز که این حرف ها رو مینویسم همه چیز مثل یه خواب به نظر میاد...یه رویای شیرین به همراه سردی شن های بیپایان صحرا و گرمای اغوشی که کلمات قادر به بیان احساساتم درباره ش نیستن...

خب لیستم رو باید بیرم جلو دستو خط بزنم دیدن صحرا رو. هنوز مورد های کمپ زدن تو جنگل و خوابیدن توی چادر زیر سقف اسمون صحرا البته هنوز توی لیست بلند بالام هست...ولی برای شروع بد نیست...تا قبل از 28 سالگی قول میدم نود درصد لیست خط بخوره.

ترم اول کارشناسی هم تموم شد.در حالی که اصلا فکر نمیکردم نمراتم اینقدر بالا باشه! انتظار دیدن دو سه تا 12.13 توی کارنامه موقتم داشتم!درحالی که همهشون نمرات بالایی بودن!برگام ریخت از این حجم از درس خون شدنم!

15 روز تایم دارم و اونقدر برنامه ی شلوغ پلوغ برا خودم چیدم که نمیدم تو این روزای کم باقی مونده چندتاشو میرسم انجام بدم!20 امین روز از پروژه ی صد روز خوشحالیمه و حالم به نسبت 20 روز پیش واقعا خوبه.امیدوارم همه چیز همین قدر خوب بمونه و نه تنها خوب بمونه که از این هم عالی تر شه.منتظر چندتا جریان و معجزه ام. اگر چه ذهن منفی بافم برای خودش یه چیزایی میگه....ولی میخوام نادیده بگیرمش.نمیخوام به اونا فکر کنم.باید بیشترین تمرکزمو روی این هدفای کوچولوم بزارم و نگران چیزی نباشم.اتفاقی که بخواد بیفته میفته.

 

 

پ.ن: فقط ما پنج تا میتونیم بریم تو دل کویر و دنبال خرس گیریزلی بگردیم

پ.ن2: دلم ساعت برنارد و ماشین زمان رو باهم میخواد.به اندازه ی کافی نگاهش نکردم...

 

کوک های ناتمام من...
ما را در سایت کوک های ناتمام من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : margarethaso بازدید : 159 تاريخ : پنجشنبه 22 اسفند 1398 ساعت: 8:42