جادوگری که من میشناسم!

ساخت وبلاگ
گذاشتم اهنگی که به نظر اسم عجیبش باحال بود پخش شه و با شروع ضرب اهنگ با پا روی زمین ضرب گرفتم،  ریتم ها اول ملایم بود ولی بعد... زمین زیر هر ضرب پام ترک گوچیکی خورد و با اوج گرفتن اهنگ،  زمین دهن باز کرد و به سمت ناکجا اباد سقوط کردم...پایین و پایین تر تا اینکه صدای اهنگ از دور دست رسید که داره فروکش میکنه، ریتم ها اروم و ملایم شدن و من وسط یه اقیانوس چشم در چشم خورشید به اسمون خیره بودم و نیرویی وادارم میکرد به کرال پشت زدن ادامه بدم...نفس عمیقی کشیدم، انتظار داشتم مرغ دریا ای چیزی بالای سرم ببینم ولی خبری نبود فقط صدای اهنگی بود که داشت نزدیک تر و تند تر میشد و بعد... اب اقیانوس مثل یه دریاچه که از سوراخ کوچیکی توی زمین فرو میره از بین رفت و من روی زمین سبز و نرمی بودم و هوا، بوی ب سوخته میداد و روی زبونم مزه ای شبیه چیزی مثل خزه داشتم و بالا سرم خورشید پشت دست های بلند درخت های در هم تنیده ی جنگل پنهان شده بود.

از جام بلند شدم، زمین مثل یه ژله ی بزرگ زیر قدم هام میلرزید و صدای اهنگ در اوج قدرت به گوش میرسید و بعد متوجه ی چیزی شدم... صدا انگار از درختا میومد، درختای اوازه خوان! هنوز چند قدمی دور نشده بودم که درختا به ارومی یکی یکی ساکت شدن و صدای کر کننده ی اژیر الارم پخش شد و قبل از این که فرصت کنم سرجام خشکم بزنه باز روی صندلی توی اتاقم بودم!! 

 

#مگی در سرزمین موسیقی! 

اسم اهنگی که اینو باهاش نوشتم: seven seas از John allred

کوک های ناتمام من...
ما را در سایت کوک های ناتمام من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : margarethaso بازدید : 144 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 18:44