شدم بچه مثبت ترین آدم این دور و بر که هی درس خوند و طرح زد و خیال سفر به قلب لندن رو تصویر کشید و شد همون دختره نصفه و نیمه نویسنده ای که اشتباهی یه سوراخ بززرگ زیر تخت خوابش پیدا کرد و کاملا اتفاقی توی سوراخ لیز خورد و سر از سرزمینی در اورد که همه چیز زنده بود... سرزمین مردم نیمه انسان نیمه گیاه،سرزمین لباس هایی که بی بدن راه میرفتن،حرف میزدن...سرزمین مبل های سه نفره ی مسافر کش و حکومتی که توسط وزارت عشق میچرخید... و من،احساس میکنم اینجا توی این سرزمین زیادی زنده گیر افتادم،راه فراری نیس... حتی یه ادم معمولی اینجا پیدا نمیشه! نه کلاه دوز و خرگوش آلیس میتونه از اینجا نجاتم بده نه قدرت جادویی هری و نه مثل پرفسور ایکس قدرت خوفه کنترل ذهن رو دارم تا برگردم به دنیای ادمای معمولی...
اینجا یه نفر خودشو به دردسر انداخته،کی دلش میخواد کمک کنه؟
کوک های ناتمام من...برچسب : نویسنده : margarethaso بازدید : 129