سه شنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۰ 12:18 AM بعد از چند روز غرق در بیحوصلگی و بداخلاقی، به همراه عمو به یه ویلای باصفا در چابکسر اومدیم. ویلایی که یه ویو به سمت کوهستان سرسبز دازه و تعدادی از پنجرهها هم به سمت باغجهی نچندان کوچیک جلوی خونه که پر از درختان میوه و گیاهان مختلفه. ازز وقتی اومدیم همه از مزایای خونه تعریف میکنن و هرکسی به نحوی تصور میکنه که یه ویلای باصفا در شمال بخره (مثل همهی وقتای که قدیما با عموم اینا میرفتم شمال)برای شام رفتیم رستورانی به دعوت شرکت عمو؛ رستورانی که به راحتی میتونست پرتت کنه به سال 92، 93. همون سالهای شیرینی که تنها دغدغهمون نمرهی درس ادبیات و عربی و جغرافیا بود و مرتضی پاشایی هنوز زنده بود و میخوند: یکی هست تو قلبم که هر شب واسه اون مینویسم و اون خوابه... همون سالها که همبرگرها بزرگ، پیتزاها خوش طعم، پدرها خوشحالتر، و ادمها سرزندهتر بودن. همون روزای قشنگی که خبری از گرونی شدید و سیاستها مزخرف نبود و تمام, ...ادامه مطلب
هیچ خبری نیس!زندگی به طرز کسالت باری اروم پیش میره،نه دست اندازینه پیچی نه سرعت گیری ! تنها تفاوت این الارم مسخره ی گوشیه که هی میزنه تو سرش که من شارژ ندااارمممم! دارم خاموش میشم!جان اون هری پاتر جانت که یه کله کتاب پنج رو دو روزه داری میخونی بزار کنار منو بزن تو شارژ! البته،جزوه هام هم دارن غر میزنن،مثلا جزوه ی فارسی با هشت صفحه اراجیف غر غر کنان سعی میکنه یادم بیاره جناس چیه!؟!ولی نمیدونی من حتی یادم نیس با کدوم "س "مینویسنش! البته،جزوهی اناتومی یکم باحالتره،از سه روز پیش وسط اتاق یه کله داره میرقصه و "تکون"میده!!اسباب خندست! مدلای بیچاره ام هم تو,هیچ پرویز تناولی,هیچ مگو,هیچ تنها و غریبی,هیچ هیچ هیچ,هیچ کاهانی,هیچهایک,هیچ اگر سایه پذیرد,هیچ حیوانی به حیوانی,هیچ وقت دیر نیست,هیچ دارویی چون صیغه ...ادامه مطلب